Translate

۸/۰۳/۱۳۹۰

صندوق وام دانشجويي

مدتي بود به اين فكر بودم كه چرا از ادامه تحصيل محروم ماندم، تنها دليلش چهارصد هزار تومان بود بله چارصد هزار تومان شايد بگوييد اينكه در مقابل 3هزار ميليارد رقمي نيست و نبايد مسيله را كش داد اما همين رقم مسير زندگي مرا تغيير داد، درسم خوب بود و علاقمند هم بودم گاهي از از شهر اسدآباد تا روستايمان -مدرسه تا خانه - 18 كيلومتر راه را پياده طي مي‌كردم اما درس مي‌خواندم و همين رقم پول كه مي‌توانست يكسال پاياني دبيرستان را براي من آسان كند يافت نشد
حالا دانش‌آموزاني كه با همين ارقام از تحصيل محروم مي‌شوند را مي‌بينم و به هر دري مي‌زنم تا بلكه اين علاقمندان مستعد، تجربه‌ي تلخ مرا تكرار نكنند و هستند دوستاني كه در اين مسير همراهيم كردند و در طول اين سه سالي كه اين پروسه را دنبال كردم بيش از 14 دانش آموز را تشويق به ادامه تحصيل كردم
امسال سه دانش‌جو را تشويق به ادامه تحصيل كردم و براي ادامه تحصيلشان از همه‌ي دوستان درخواست كمك دارم
براي ساماندهي اين كار، صندوقي را تاسيس كرده و حسابي باز كرديم تا وام گيرندگان پس از فراغت از تحصيل و در زمان اشتغال وام را به صندوق برگردانند تا اين صندوق به حيات خود ادامه دهد
از همه‌ي دوستاني كه با حمايت يابه اشتراك گذاشتن مطلب به اين پروسه كمك مي‌كنند تشكر مي‌كنم
پينوشت:
در پاسخ به بابك عزيز كه كامنت گذاشته‌اند و ضمن پوزش از همه‌ي دوستان و خوانندگان وبلاگ:
آدرس ايميل من:

qobadyari[@]gmail.com

شماره حساب:
0500135515609 به نام قباد ياري و كلثوم يارمحمدي موسسين صندوق كه در بانك كارآفريني شعبه‌ي همدان افتتاح شده است.

۶/۰۴/۱۳۹۰

كتاب كودك براي زانيار

خانم د - ف مبلغ 50هزار تومان نذرشان را به كتابخانه زانيار اهدا كردند، كتاب كودك كم بود و آنهايي هم كه هست به خاطر اينكه خيلي دست بدست شده‌اند يا پاره شده‌اند و قابل استفاده نيستند يا اينكه از جذابيت براي كودكان افتاده‌اند و به همين دليل از دوستان تقاضا كردم تا كتاب كودك خوب معرفي كنند، شهرزاد عزيز اعلام آمادگي كردند و كتابها را خريدند، بيش از دو برابر رقم ما كتاب خريدند و هزينه‌ي حمل را نيز متقبل شدند و آن را هديه‌اي از سوي گروه آزايران ناميدند।
دسشتان مريزاد
كتابها آنفدر برايم جذاب و خواندني آمد كه ليست آنها را در پي مي‌آورم تا شايد براي كسي مفيد افتد، كتابهايي كه خودم در كودكي حسرت‌شان را خورده‌ام و از شما چه پنهان به كودكان عضو كتابخانه حسودي‌ام شد! برخي از كتابهاي خريداري شده از ترجمه‌هاي دوست عزيز آقايي مهرداد تويسركاني هستند كه خوشحال شدم‏، آقاي تويسركاني يكبار كتابخانه‌ي شخصي‌شان را براي كتابخانه‌ي زانيار اهدا كردند - كتابهايي كه در طول بيش از سي سال خريداري كرده بودند -
رديف نام كتاب نام نويسنده نام مترجم قيمت به تومان
1 غول و دوچرخه احمد اكبرپور
3000
2 سوال بزرگ ولف ار لبروش مهر آفرين معظمي گودرزي 2500
3 هورتون جوجه از تخم در مي‌آورد دكتر زيوس رضي هيرمندي 1200
4 امان از دست دار و دسته‌ي بچه‌ها ترور رومين شهرزاد فتوحي 950
5 سفر جيرجيرك به كره ماه ماري لويينرور مرضيه برارثاني 1300
6 بيست افسانه‌ي ايراني مصطفي رحماندوست
8500
7 يك دقيقه صبر كن يويي مورالز مينا پور شعباني 1800
8 يك داستان محشر فوئب گيلمن نسرين وكيلي، پدرام مهيمن پور 1600
9 رنگها در هنر لوسي ميكلت ويتا فاطمه كلوندي ؟
10 كدو قلقله زن كي برگشته بود؟ علي اصغر ميرآبادي
3000
11 گام به گام ببين و بساز مانجولاباس شبنم طوسي، مرضيه شاكري 1500
12 اين يك جعبه نيست آنتوان پورتيس آتوسا صالحي 2300
13 مي‌خوايم يك خرس شكار كنيم مايكل روزن طاهره آدينه‌پور 1500
14 زباله طلاي كثيف جروكين جيل فارن منير شاخساري 1800
15 كلاغه به خونه‌ش نرسيد افسانه شعبان نژاد
900
16 دانه برنج دمي مجيد عميق 1500
17 آبي كوچولو گي چيچن مهشيد مجتهدزاده 2550
18 حرف مي‌زند، حرف مي‌زند دبورا ام - چاكلت نسرين وكيلي 800
19 سايه چطور درست مي‌شود؟ كلايت روبرت بال آذر رضايي 1400
20 گلدان خالي دمي فريدون فرياد 2000
21 اعداد در هنر لوسي ميكلت ويتا فاطمه كلوندي ؟
22 زبان بدن گيليان ولف فاطمه كلوندي ؟
23 اولين كتاب هنر كودكان لوسي ميكلت ويتا فاطمه كلوندي ؟
24 باور نمي‌كني اما...(3) هلن تيلور محمدرضا واهي 700
25 نوروز اهظم محبوبي - فرمهر منجزي
2900
26 باور نمي‌كني اما...(4) هلن تيلور شهاب سقري 700
27 ميكروب غول ريزه ميزه تهمينه
؟
28 كره سوم زيازادو، ايسكايا كاتلين كوك، نسرين وكيلي 700
29 عنكبوت ومگس مري هويت احمد پوري 1950
30 پدر بزرگ لعمه مي ميرد آناكارين يورليوس نسرين وكيلي 700
31 خرس دانا چرا به اين روز افتاد؟ علي اصغرسيد آبادي
3000
32 روباه غذاي كوكو را چه جوري خورد؟ علي اصغرسيد آبادي
3000
33 سرود درخت لين چري هايده كروبي 900
34 دردسرهاي من در راه سولا سوليو دكتر زيوس رضي هيرمندي 1200
35 چگونه گياهان رشد مي كنند؟ سوزان مايز امير صالحي طالقاني 1000
36 ازغار تا پيكاسو هنري سير روزبه تذهيبي 6900
37 روباه كوچولو ايزيا كورشونف منوچهرصادق 400
38 اسفنديار رويين تن آتوسا صالحي
1800
39 فرزندسيمرغ آتوسا صالحي
1500
40 بهمن لوئيزوريچارد اسپيلز بري مجيد عميق 750
41 كيك آسماني جاني روداري پيروز ملكي 3000
42 جنگل حلبي هلن وارد فواد نظيري 1200
43 درسياره ما چه خبر است؟ جان جونا محمدرضا هراتي 600
44 ضحاك بنده ابليس آتوسا صالحي
1500
45 اما فرديناند اين كار را نكرد مون رو ليف طاهره آدينه‌پور 800
46 بچه هاي بز زنگوله پا كجا بودند؟ علي اصغر سيد آبادي
3000
47 مداد ونقاشي هايش الن آلبرگ شيرين صفايي مولوي 3000
48 واي چه جاها كه خواهي رفت! دكتر زيوس رضي هيرمندي 1200
49 قورباغه ووزق تمام سال آرنولد لوبل فرمهر منجزي 1800
50 ديوار شبانه از باغ وحش فويان وژيان ونجينگ گلرنگ درويشيان 500
51 كاش پاهاي اردكي داشتم دكتر زيوس رضي هيرمندي 2000
52 درخت بخشنده شل سيلور اشتاين رضي خدادادي ؟
53 لوراكس دكتر زيوس رضي هيرمندي 2000
54 نيكولا كوچولو سامپه گوسيني ويدا صعادت 2400
55 جنگ وحشتناك جهاني دوم تري ديري مهرداد تويسركاني 2200
56 امپراتوري بيخرد بريتانيا تري ديري مهرداد تويسركاني 2000
57 زلزله‌هاي لرزناك آنيتا گاندي مهرداد تويسركاني 2000
58 جن شيشه مربا آني دالتون بيتا ابراهيمي 900
59 سلام كسي اينجا نيست؟ ياستين گورار مهرداد بازياري 1000
60 آزمايشهاي تخيلي با آهنربا هلن ادوم امير صالحي 700
61 سال نو با نيكولا كوچولو سامپه گوسيني اميرحسين مهدي‌زاده 2400
62 از نزديكتر نگاه كن برايان وربكا وايلد ناصر كريم‌پور 900
63 بازيگوشي نيكولا كوچولو سامپه گوسيني اميرحسين مهدي‌زاده 2400
64 نيكولا مرد كوچولو سامپه گوسيني اميرحسين مهدي‌زاده 2500
65 شورش خرگوشان آريل دورفمان اميلي امرايي 800
66 قله‌هاي هولناك آنيتا گاندي مهرداد تويسركاني 1500
67 رنگ، بازي،بازي، رنگ سعيد رضايي
490
68 مدرسه‌ي نيكولا كوچولو سامپه گوسيني اميرحسين مهدي‌زاده 2500
69 دردسرهاي نيكولا كوچولو سامپه گوسيني فريبا سعادت 2500
70 هنر پاتريك مك دانل نيلوفر تيموريان 1600
71 هواي خوفناك آنيتا گاندي مهرداد تويسركاني 1500
72 آزمايشهاي علمي با هوا هلن آدوم امير صالحي 700
73 آمريكا تري ديري مهرداد تويسركاني 2800
74 دست براي زدن نيست مارتينه آغاسي نگار عجايبي 1200
75 آزمايش با نور و آينه گيت وداورد امير صالحي 700
76 كلونك فرانسوا گراول فرناز جوارابچيان 900
77 تعطيلات نيكولا كوچولو سامپه گوسيني اميرحسين مهدي‌زاده 2400
78 آزمايشهاي علمي با آب هلن آدوم امير صالحي 700
79 درخت سرافراز دانا لاينز هايده كروبي 900
80 چگونه زنبور عسل مي‌دهد؟ آناكد ايپورن امير صالحي 700
81 باور نمي‌كني اما ...(1) هلن تيلور محبوبه مسگر تهراني 700
82 چه خوب كه هشت پا نيستي! جولي ماركز شهلا انتقلاريان 2500
83 بهار آغازي نو جوان واش فاطمه تجربه كار 7500
84 شمال را گم نكنيم ويكي مك‌وي رويا خويي 1200
85 كوههاي سفيد جان كريستوفر ثريا كاظمي 1200
86 موش پرنده متي جي‌تي صديقه ابراهيمي 900
87 انقلابهاي فرانسه تري ديري مهرداد تويسركاني 2500
88 جنگ فجيع جهاني اول تري ديري مهرداد تويسركاني 2200
89 نقشه‌اي براي فندق‌ها سوزانا گرتز بهناز بانياني 1300
90 شازده كوچولو آنتوان دوسن تگزوپري امحمد قاضي 1800
91 قصه‌ي غورباقه‌ها پاستين گوردر مهرداد بازياري 650
92 آخرين گودال لوييس سكر حسين ابراهيمي 4200
93 بچه‌هاي راه آهن اني نربيت شيما فتاحي 5500








۵/۱۸/۱۳۹۰

يارانه نقدي و شكاف طبقاتي و تاثير آن در بر شركت تعاوني ما!

قرار بود يارانه‌هاي نقدي شكاف بين غني و فقير را كاهش دهد، قرار بود ديگر فقيري در كشور نماند، قرار بود تورم ثابت بماند اما در اجراي اين طرح كه همه كارشناسان به ضرورت اجراي آن اذعان داشتند بي‌برنامه‌گي و ناشي‌گري باعث شد كه نه تنها دستاوردي براي فقراي جامعه نداشته باشد بلكه فاصله‌ي بين آنها با اغنيا نيز به شدت افزايش يابد
اعضاي تعاوني دامداري كارگران تاج‌آباد با سرمايه‌گذاري اندك اعضا آغاز به كار كرد، زمستان كه فصل بيكاري كارگران كوره‌هاي آجرپزي است ماهيانه 15 هزار تومان حق عضويت به صورت شركت تعاوني واريز مي‌شد با آغاز بهار قرار گذاشته بوديم كه ماهيانه 50 هزار تومان به ازاي هر عضو واريز كنيم اما بازار كارمان آنقدر كساد بود كه اعضاي تعاوني به خرج خوراك خانواده هم نمي‌رسيدند چه برسد به پرداخت حق عضويت 50 هزار توماني!
البته بازار فروش آجر بد نبود، به جز ماه پر خير و بركت رمضان كه به خاطر فروش كم آجر بيشتر چرخكشها بيكار شده‌اند در باقي ماهها فروش آجر خيلي هم خوب بود حتي پر رونق تر از سال گذشته، اما كارفرماها تنها به بهانه‌ي پرداخت پول بيشتر بابت سوخت - كه آنهم در برابر گران كردن محصولشان - آجر - كه حدود 45 درصد گران كرده بودند رقم قابل ملاظه‌اي نبود - از طرفي كارگران كوره‌هاي آجرپزي هم به دلايل زياد از جمله عدم آگاهي و قدرت دفاع از حقوق خود و همچنين تبليغات وسيع در مورد بيكاري فزاينده - كه استثنائا در مورد كوره‌هاي آجرپزي صدق نمي‌كرد، هم نتوانستند دستمزدهايشان را به ميزان مناسب بالا ببرند تا جاييكه كه حتي برخي از آنها رقمي كمتر از دستمزدهاي سال گذشته را دريافت مي‌كنند
با اين تفاسير وضعيت شركت تعاوني ما كمي متفاوت پيش مي‌رود كه در پستهاي بعدي شرح خواهم داد

۴/۳۰/۱۳۹۰

معرفي پرسنل مجموعه زانيار

1- مريم عواطفي همت
دبير زبان انگليسي راهنمايي، شيمي اول دبيرستان
سابقه‌ي كار : دو سال
تحصيلات: دانش آموز پيش دانشگاهي
آدرس اي‌ميل: avatefim@yahoo.com






2 - علي عواطفي همت
دبير رياضي راهنمايي و دبيرستان
سابقه‌ي كار : دو سال
تحصيلات: دانش آموز پيش دانشگاهي
آدرس اي‌ميل:aliavatefi@gmail.com







3 - منيژه عواطفي همت
دبير شيمي، زبان انگليسي و فيزيك و كمكي دبير رياضي
سابقه‌ي كار : يك سال
تحصيلات : پيش دانشگاهي
آدرس اي‌ميل: fatemeavatefi@yahoo.com





4- رويا ستايش باقري
دبير زبان انگليسي، ادبيات و زبان فارسي راهنمايي و دبيرستان
سابقه‌ي كار: يك سال
تحصيلات : پيش دانشگاهي







5- عليرضا عطايي فيض
دبير رياضي راهنمايي و دبيرستان
سابقه‌ي كار يك سال
تحصيلات: دانش آموز پيش دانشگاهي
آدرس اي‌ميل: alirezaataye@gmail.com







6 - مرضيه ستايش باقري:
دبير علوم و عربي راهنمايي و عربي دبيرستان
سابقه‌ي كار : دو سال
تحصيلات: دانش آموز پيش دانشگاهي








7- هاجر عزيزي:
دبير ادبيات فارسي و عربي راهنمايي و مدير بخش خانم‌هاي كتابخانه
سابقه‌ي كار: دو سال
تحصيلات : پيش دانشگاهي









8 - جواد سهامي پور دهقان
دبير فيزيك دبيرستان
سابقه‌ي كار: يك سال
تحصيلات : دانش‌آموز سال دوم رياضي فيزيك






९ - ميترا زارعي:
دبير عربي دبيرستان
سابقه‌ي كار: يك سال
تحصيلات: ليسانس تاريخ







10 - امير عواطفي همت
مدير كانون فرهنگي و مجموعه‌ي زانيار
سابقه‌ي كار : چهار سال
تحصيلات: ليسانس علوم سياسي
اي‌ميل:amiravatefi@yahoo.com


با وجود اينكه بارها براي دريافت حمايت‌هاي لازم به ادارات تابعه‌ي شهرستان بهار و استان همدان - آموزش و پرورش، اداره‌ي ارشاد اسلامي، اداره‌ي نهضت سواد‌آموزي، سازمان بهزيستي، كميته‌ي امداد و ... - مراجعه كرده‌ام تا شايد براي حمايت از اين حركت و كمك به ادامه‌ي آن و شايد تشويق اين عزيزان كاري انجام شود، اما به دليل اينكه اين پرسنل محترم اين ادارات از كارمند دون پايه‌اش تا سطح وزير همگي مشغول ايجاد توحل‌هاي زيربنايي گوناگون هستند! موفقيت كمتري نصيبم شد، بنابراين اينجا برايشان پرونده ساختم تا با گزارش اين فعاليت، تلاش آنها را ارج نهاده باشم،

۴/۲۴/۱۳۹۰

گزارش تصويري آب شرب تاج‌آباد سفلي






تاج‌آباد سفلي آب شرب بهداشتي ندارد، جمعيت 2300 نفري آن از سال 85 شاهد اقدامات شبكه‌ي آبفار شهرستان بهار در زمينه‌ي تكميل پروژه‌اند اما هنوز آب شرب ندارند، سه رشته‌ قنات لوله گذاري شده است، چاه هم حفاري گرديده شبكه لوله‌ي داخل روستا هم اجرا شده - گر چه بعد از لوله‌گذاري اداره‌ي گاز به شدت آسيب ديد! - مردم روستا به دستور شبكه آب و فاضلاب روستايي هم گردن نهادند و كنتور آب را به قيمت 98 هزار تومان خريدند اما دريغ از تكميل پروژه، بيش از دو سال است كه پروژه رها شده، پروژه‌اي كه بالغ بر ششصد ميليون تومان و شايد بيشتر هزينه در برداشته است.

بدون شرح



۴/۲۳/۱۳۹۰

بگذاريد فرياد بلندي بكشم

مدتي است مي‌خوام بنويسم اما هيچ حسي براي نوشتن ندارم، مي خوام از مدرسه‌ي زانيار بنويسم و اينكه معلمهاش دارن آماده مي‌شن كه كلاسهاي تابستانه‌شان را آغاز كنند، - آخه خودشون با آغاز سال تحصيلي جديد وقت كمتري دارند - بنويسم كه گروه خيريه‌ي آزيران به ما كمك كردند تا هم براي مدرسه‌مون وايت برد بخريم و هم به معلمها دست مريزاد بگيم و هم كلي كتاب كودك و چند جلد كتاب آموزش مسايل جنسي - كه از نيازهاي اساسي كتابخانه و اهالي روستا بود تهيه كنيم، مي‌خوام از كارم بگم كه خيلي خسته‌م مي‌كنه، از اينكه مي‌بينم استخوانهاي همكارام زير چرخ‌هاي صنعت توليد آجر پوكيده مي‌شه و هيچ آينده‌اي برايشان متصور نمي‌توان شد، مي‌خوام بگم از روزي كه مادرم مرد، فرصت نكردم با پدرم يك دل سير حرف بزنم، بگم مي‌خوام براي دخترم دوچرخه بگيرم اما بايد از صد جاي زندگي بزنم تا ... از گرماي هوا بنويسم و اينكه در اكثر خانه‌هاي روستايي وسايل سرمازا وجود نداره، بنويسم وقتي توي رودخانه شنا مي‌كنم به اين فكر مي‌كنم كه خانم‌ها هم ممكنه به ذهنشون خطور كنه كه بيان اينجا شنا كنن؟
نمي‌تونم بنويسم، از اولش هم من كه مي‌دونستم نويسنده نيستم اما در اطرافم اتفاقاتي مي‌افتاد كه كسي نبود اونارو گزارش كنه، يه جايي ثبتشون كنه، مجبور شدم خودم دست بكار شم، امتياز مهمي هم كه داشت اين بود كه مي‌تونستم گوشه‌اي از دردهام رو فرياد كنم،
من دچار خفقانم، خفقان
مي‌خواهم فرياد بلندي بكشم
كه صدايم به شما هم برسد

۳/۲۸/۱۳۹۰

غم از دست دادن مادر

متولد خرداد هزار و سيصد و بيست و دو بود و بيست و چهار خرداد نود فوت كرد، هفده بار زايمان كرد و و نه تا از آنها كه مقاوم‌تر بودند و زنده ماندند را بزرگ كرد - شش دختر و سه پسر - ، دو تا نوه را هم بزرگ كرد، پسر بزرگش دو بچه‌ي طلاق را به او سپرده بود، بيش از سي سال از عمرش را روي دار قالي سپري كرد كه مقداري از دسترنج آن سالهايش صرف وقت گذراني‌هاي شوهرش شد و مابقي در آتش‌سوزي خانه‌اش از بين رفت، با دخترانش قالي بافت و خانه‌ي سوخته را از نو بنا كرد، شوهرش را هم همراه كرد و زندگي را از نو ساخت، بچه‌هاي آخري را مدرسه و دانشگاه فرستاد و كج به ابرو نياورد، اما ديگر توانش را از دست داده بود، بيش از ده بار عمل جراحي كرد تا عوارض دار قالي رهايش كند اما كارگر نشد، زايمانهاي مكرر و بيماريهاي متعدد قلبش را ضعيف كرده بود و ياراي همراهيش را نداشت و با اولين ايستي كه كرد ديگر حيات را در رگهايش حركت نداد و زندگيش از حركت باز ايستاد، شامگاه سه‌شنبه بيست و چهار خرداد نود، زماني كه تيرگي آفتاب خرداد، خستگي كار كوره‌ي آجرپزي را در معاق كوه پنهان مي‌كرد غم از دست دادن مادر را تجربه كردم،



سخت بود

اما

مرگ تنها حقيقيت مطلقي است كه ديده‌ام ...

بايستي تاب بياورم و بي‌تابي پدر را كم كنم تا چند روزي بيشتر بتوانم او را ببينم، بايستي بغضم را فرو برم تا بي‌تابي آمنه - نوه‌اي كه مادرم بزرگش كرد - و همان روز فوت مادرم پسري را به دنيا آورده را كنترل كنم، بايستي گريه نكنم تا بتوانم دوستاني كه به هر وسيله‌اي همدلي خود را ابراز مي‌كنند را پاسخ دهم و بايستي غم را نهان كنم ....


گاهي فكر مي‌كنم برخي متولد مي‌شوند براي رنج كشيدن

۳/۰۹/۱۳۹۰

دانش آموزان زانیار و امتحانات

دانش آموزان اول راهنمایی مدرسه ی زانیار به خاطر اینکه محل برگزاری آزمون بهار است، در امتحانات شرکت نکردند تا سال آینده در امتحانات جامع سوم راهنمایی شرکت کنند، امتحانات مقطع دبیرستان هم آغاز نشده و تنها دانش آموزان پایه ی سوم راهنمایی اکنون در حال گذراندن امتحاناتشان هستند .
در شهرستان 145000 نفری بهار تنها 14 خانم در امتحان جامع سوم راهنمایی شرکت کرده که از این تعداد، دو نفر ساکن شهر بهار، دو نفر بخش صالح آباد، یکی از روستای زاغه، یکی از روستای آبرومند و 8 نفر هم دانش آموزان مدرسه ی زانیار، ساکن تاج آباد.

آیا بهتر نبود محل برگزاری امتحانات در تاج آباد باشد؟



پی نوشت:
این هشت نفر با دو سواری دربست به محل برگزاری امتحانات می روند، روز شنبه7ام خردادماه، که یکی از سواریها به موقع نتونست وظیفه شو انجام بده دانش اموزها مجبور شدند با دردسر زیاد و با تاخیر به امتحان زبان انگلیسی برسند، موقع برگشت هم با راننده ای که قصد ایجاد مزاحمت داشته بود درگیر شده بودند، وقتی که به سلامت! به خانه رسیدند، کلی هیجانزده، عصبانی و صد البته نگران بودند، نگران این که مبادا خانواده ها متوجه این درگیری شده و از ادامه ی تحصیل شان جلوگیری کنند ،


پی نوشت 2 :
برای برگزاری کلاسها مقداری لوازم آموزشی نیاز داریم که مهمترین آنها یک وایت بورد - دو متر در یک و نیم متر - است، امیدوارم یکی برای خریدش یاریمان دهد.


پی نوشت 3:

برای اینکه دانش آموزان زانیار بتوانند کودکانشان را در ایام تابستان بتوانند پر کنند و در ایام فراغت از مهد و مدرسه بهشان رسیدگی مطلوبی داشته باشند، پیشسنهاد دادم سه ماه تابستان مدرسه ی زانیار تعطیل شود اما معلمها حاضر به پذیرش پیشنهاد نیستند، اما بسته ی پیشنهادی همچنان روی میز مذاکره است!

۲/۱۵/۱۳۹۰

به مناسبت روز معلم

مدرسه زانيار وارد سومين سال فعاليت خود شد. هفت معلم ، تدريس 22 دانش‌آموز مدرسه را بر عهده دارند. معلم‌ها، دانش‌آموزان مقاطع بالاتر از دانش‌آموزان مدرسه هستند . مرضيه و مريم سال سوم رياضي فيزيك مي‌خوانند و در مقطع راهنمايي مدرسه‌ي زانيار زبان انگليسي، حرفه و فن، تعليمات ديني و علوم درس مي‌دهند، علي و علي‌رضا هم سال سوم رياضي مي‌خوانند كه علي رياضي سال اول دبيرستان و علي‌رضا رياضي راهنمايي را درس مي‌دهد. جواد سال دوم علوم تجربي مي‌خواند و فيزيك سال اول دبيرستان را تدريس مي‌كند. منيژه دارد براي كنكور آماده مي‌شود و تدريس شيمي و زبان انگليسي اول دبيرستان را بر عهده دارد. رويا هم دارد خودش را براي كنكور آماده مي‌كند و زبان انگليسي راهنمايي را تدريس مي‌كند. دانش‌آموزان هم كه هشت نفر اول دبيرستان ، هفت نفر سوم راهنمايي و هفت نفر هم اول راهنمايي درس مي‌خوانند دارند براي امتحانات آماده مي‌شوند. اين دانش‌آموزها كه همگي جزو خانم‌هايي هستند كه در سن كودكي امكان ادامه تحصيل را نداشته‌اند و اكنون هم امكان ادامه تحصيل در مدارس شبانه شهر را ندارند، سخت در تلاش هستند تا آن بخش از آموزش را كه در زندگي‌شان از دست داده‌اند به دست آورند و معلم‌هايشان هم بدون هيچ چشمداشتي اوقات آزاد خود را به تعليم اين نودانش‌آموزان مي‌پردازند. آموزش و پرورش محترم نيز بدون كوچكترين حمايتي سعي در منصرف كردن ما از اين فعاليت دارد. امسال به خاطر كمبود وقت نتوانستم مثل سال گذشته مجوز برگزاري امتحانات در روستا را از آموزش و پرورش بگيرم بنابراين آندسته از خانم‌هاي مدرسه‌ي روستا كه متاهل هستند بايستي براي امتحان دادن به شهر بهار يا همدان بروند و با توجه به محدوديت‌هاي بسيار، كمي! دچار دردسر مي‌شوند.
اين روزها دانش‌آموزان زانيار سخت در تلاش هستند تا براي روز معلم كادوهاي مناسبي تهيه كنند.
معلم‌هاي زانيار روز معلم بر شما مبارك

۲/۰۲/۱۳۹۰

راز دلسردي از دادگاه

پاييز هشتاد و هشت صورت‌جلسه‌اي با امضاي سي و دو نفر از اهالي روستا به مديريت سياسي انتظامي استانداري همدان ارسال مي‌شود در اين نامه اتهاماتي به من زده مي‌شود، در روستا رعب و وحشت ايجاد كردن، توهين به ائمه و نظام و رييس جمهور و .... بر اساس اين نامه و ساير دلايل نامرئي من از كار در دهياري اخراج مي‌شوم در تابستان سال هشتاد و نه بر اساس همان نامه، دو بار در دادگاه عمومي و انقلاب شهرستان بهار محاكمه مي‌شوم و قضات دادگاههاي عمومي و انقلاب راي به بي‌گناهي من مي‌دهند دادستان كه به عنوان مدعي‌العموم از من شكايت كرده بود معترض مي‌شود آرا در دادگاه تجديد نظر استان تاييد مي‌شود ‏، براي احقاق حقوقم از افراد امضا كننده‌ي نامه به اتهام افترا و نشر اكاذيب شكايت مي‌كنم ، داديار پرونده بدون احضار متهمين پرونده شكايتم را رد مي‌كند و اعتراضم هم ره به جايي نمي‌برد، اگر برايم دوبار كيفرخواست تنظيم مي‌شود پس جرمي به من نسبت داده شده و چون تبريه شده‌ام پس اين افراد مرتكب جرم شده‌اند اما زماني كه آنها هم تبريه مي‌شوند يا مثلي مي‌افتم كه:

زن و شوهري براي حل اختلاف نزد ملانصرالدين مي‌روند، زن دلايلش را مي‌گويد،

ملا: تو درست مي‌گويي

مرد هم دلايل برحق بودنش را مي‌گويد

ملا: تو درست مي‌گويي

شخص كه ناظر اين قضاوت ملاست، مي‌پرسد نمي‌شود كه هر دو نفر برحق باشند بالاخره يك نفر مقصر است و ديگري بي‌گناه

ملا : تو هم درست مي‌گويي!

اينگونه است كه به آرامي از دادگستري هم دلسرد مي‌شوم

۱/۱۷/۱۳۹۰

نام‌ها در تاج‌آباد

نام‌ها در تاج‌آباد از گوناگوني فراواني برخوردارند بيشترين نام‌ها در تاج‌آباد نام‌هايي هستند كه از زبان‌هايي غير از زبان گويش باشندگان روستا - كوردي - برگزيده شده‌اند، نخست زبان عربي (نام افراد كه بيشتر نام‌هاي مذهبي مي‌باشند و البته برخي هم معلوم نيست بر چه اساسي برگزيده‌اند مانند : پنجعلي‏. ذوقعلي. ) و سپس تركي( نام مكان. نام چشمه‌ها، قنات‌ها،تپه‌ها و ساير مانند آلمابلاغ. چنار بلاغي. دره حسي قره)، گزينش اين نام‌ها در بيشتر موارد شايد به سبب اين ويژگي باشد كه بيگانه‌اند، تازگي داشته‌اند و نيز ويژه بوده‌اند - كه ديگر اينگونه نيستند اما رواج يافته‌اند - و در برخي موارد هم به سبب عقايد آييني بوده‌اند (گزينش نام افراد) البته در موارد فراواني بوده كه به سبب دم‌دستي بودن نام‌گذاري انجام شده مانند نام‌ ماههاي سال قمري بر روي افراد ( رجب، شعبان،رمضان) گاهي افرادي بوده‌اند كه در هر برهه از زندگي‌اشان بر اساس مطالعه‌اي كه داشته‌اند نام برگزيده‌اند يك زماني در روستاي ما خاندن كتاب‌هاي اميرارسلان رومي و اسكندر نامه باب بوده و نام‌هاي موجود كتاب را براي فرزندان خود مي‌نهادند ، يك زماني شاهنامه‌خاني در خانه‌هاي روستايي رايج بود كه نام فرزندان هم - كه در بيشتر خانوارها شمارشان از شش نفر تا دوازده هم مي‌رسيده - بر اساس نام‌گذاري شاهنامه صورت مي‌گرفته اما در اين سالها نام نهادن براي فرزندان بيشتر از تلويزيون و سريالهايش كه در گوشهاي مردم جا گرفته گزيده مي‌شود و دو نامي هستند مانند اميرحسين، محمد مهدي، محمد حسن، اميررضا ، محمدپارسا، امير محمد و از اين دست و در اين بين هستند افرادي كه نام كردي براي فرزندانشان يرمي‌گزينند مانند: هيوا، هيمن، گلاره، برزان، كژال، دلنيا‏ٌُ؛ژيار و گاهي اوقات نام‌گذاري فرزندان بر اساس باورهاي سنتي انجام گرفته مانند اينكه در خانواده‌اي كه دختر زياد داشته قزبس - دختر بس - انتخاب مي‌شده و ..
ادامه دارد

۱۲/۲۰/۱۳۸۹

حكايتي است! روستاوندي ما

 تا مي‌خواد دستم روان بشه، تا ميام نوشته‌هامو به چهار نفر معرفي كنم، تا با فضاي وبلاگم آشنا مي‌شم و بهش عادت مي‌كنم، يا به زور رانده مي‌شم يا في لترش مي‌كنند، شايد هم من، دارم اشتباه مي‌كنم! پيش از اين فكر مي‌كردم به طور قطع بايستي خيلي كار مهمي كرده باشي تا از جايي رانده بشي، يا آدم خيلي خلافكاري باشي تا از كار بيرونت كنند يا اگر وبلاگي را مي‌بستند فكر مي‌كردم بي‌ترديد حرفهاي مهمي زده كه بستنش اما حالا اينجوري فكر نمي‌كنم‏، تازه فهميدم اگر توي سيستمي كار كني بايستي همرنگ بقيه عوامل بشي و گرنه رانده مي‌شي - مثل اون بنده خدايي كه رفته بود شهري كه همه خودشان را مي‌خاراندند و وقتي ديدند مهمانشان خودش را نمي‌خارانه، قرنطينه‌ش كردند-  و براي في لتر شدن وبلاگت، كافي‌ست خود نويسنده براي ف ي لتر شدن جامع‌الشرايط باشه!

  يه زماني براي همدردي كردن با محمد دوريش - وقتي وبلاگش رو بستند - گفتم: شما فقط وبلاگت فيل تره اما من خودم هم فيل تر شدم! دارم به خودم اميدوار مي‌شم! كه حرف درستي زدم - يا شايد از دستم دررفته  باشه! -

  به هر حال ما كه داريم ادامه مي‌ديم و مي‌خواهيم براي حوادث بعدي كه برامان رخ مي‌ده يك تريبون - سهل‌الوصول! - داشته باشيم.

۱۲/۱۳/۱۳۸۹

زمستان است و سرما سخت سوزان است ... و نفت كوپني!

روستاي ما گاز خانگي ندارد، سوخت منازل نفت و گازوييل است، سالهاي گذشته شعبه‌ي نفت يك ابتكاري به خرج داد و كسي صف نفت نمي‌رفت: روستا 700 خانواري به 5 منطقه تقسيم شده بود وقتي نوبتشان مي‌شد، توسط متصدي شعبه ، بوسيله‌ي تراكتوري كه براي اين كار خريداري شده بود نفت به درب منازل برده مي‌شد، سه سالي مي‌شود كه ديگر سر صف نفت كسي دستش نشكسته بود، كسي شيلنگ نفت را روي ديگري نمي‌گرفت، به هم فحش نمي‌دادند و خلاصه يه نوع رفاه ! و آسايش براي مردم روستا ايجاد شده بود تا اينكه ....
      ثبت‌نام كوپن سوخت در ترفةلعيني ! انجام شد، تعدادي (40 درصد) از كوپن هاي سوخت اهالي آمده، هوا كه سرد بود، سردتر هم شد، نفت هم كه گران است، پول يارانه نقدي هم كه تمام شده ! حالا ما مونديم و صف نفت و  ... گل و لاي است كه از سر و كولمان بالا مي‌رود تا بتوانيم يك بشكه نفت ببريم خانه!











۱۱/۱۵/۱۳۸۹

آگهي ثبت تعاوني "دامداري كارگران تاج‌آباد"

به اميد ايجاد رفاه براي اهالي تا‌ج‌آباد، شركت تعاوني "دامداري كارگران تاج‌آباد" را تاسيس كرديم و اين هم آگهي تاسيس‌ش:

آگهي تاسيس شركت تعاوني دامداري كارگران تاج‌آباد به شماره ثبت: 610
شركت مزبور در تاريخ 07/11/1389 در دفتر ثبت شركت اين اداره به ثبت رسيده اينك خلاصه شركت‌نامه و اساسنامه آن جهت اطلاع عمومي بشرح زير در روزنامه رسمي درج ميگردد

1 - موضوع شركت : دامداري

2 - مركز شركت: شهرستان بهار - روستاي رسول‌آباد سفلي - كد پستي 6538175465

3- مدت شركت : از تاريخ ثبت به مدت نامحدود

4 - سرمايه شركت : سرمايه‌ي اوليه مبلغ 3/300/000 ريال منقسم به 33 سهم 100/000 ريالي كه مبلغ 1/350/000 ريال آن به حساب شماره 3705/111/376437/1 نزد بانك توسعه تعاون بهار پرداخت گرديده و مابقي در تعهد سهامداران مي‌باشد

5 - مديران و دارندگان حق امضاء مجاز شركت: آقاي محمد يارمحمدي حبيب به سمت رييس هيئت مديره و خانم فاطمه باباپور به سمت نايب رييس و خانم سهيلا كوكبي پران به سمت منشي هيئت مديره اعضا اصلي هيئت مديره و آقاي قباد ياري به سمت مديرعامل و خانم مولود كوكبي پسنديده به سمت عضو علي‌البدل هيئت مديره كه مدت خدمت اعضاء هيئت مديره سه سال و مديرعامل دو سال مي‌باشد كه كليه قراردادها و اسناد رسمي و تعهدآور بانكي از قبيل چك و سفته، برات و اوراق بهادار با امضاي محمد يارمحمدي حبيب و قباد ياري كه در غياب محمد يارمحمدي حبيب خانم فاطمه باباپور حق امضاء خواهند داشت همراه مهر شركت معتبر خواهد بود و اوراق عادي و نامه‌ها با امضاي آقاي قباد ياري همراه با مهر شركت معتبر خواهد بود

6 - بازرسان شركت: آقاي رضا عواطفي همت و كلثوم يارمحمدي حبيب به ترتيب به سمت بازرسان اصلي و علي‌البدل براي مدت يكسال مالي انتخاب شدند

7- روزنامه شركت: روزنامه همدان پيام جهت درج تصميمات و آگهي‌هاي شركت تعيين گرديد

علي زيوري حبيبي

رييس اداره ثبت اسناد و املاك بهار



۱۱/۱۴/۱۳۸۹

پرداخت نقدي يارانه‌ها و حمام عمومي روستا

از چند سال پيش كه پيام‌هاي بهداشتي در زمينه‌ي بيماري‌هاي واگير در جامعه‌ي كوچك روستاي ما كار خودش را كرده بود و از طرفي معيشت روستا هم رو بهبودي بود بيشتر اهالي در خانه‌هايشان با امكانات كم، حمام ساخته بودند، تا جايي كه حمام عمومي روستا به خاطر مشتري كم خوابيد اما با پرداخت نقدي يارانه‌ها و گران و كمياب شدن سيلندر گاز،اهالي دوباره حمام عمومي روستا را راه‌اندازي كردند اما آب‌بها از دويست‌ و پنجاه تومان براي هر نفر به پانصد تومان رسيد؛ الان طبق روال دو - سه سال پيش حمام عمومي در دو شيفت براي خانم‌ها و آقايان فعال است!
پي‌نوشت:
- البته متصدي حمام عمومي در حال انصراف است،مي‌گويد براي خريد نفت كوره حمام يك ميليون و دويست هزار تومان ازم خواسته‌اند و تهيه‌ي اين مبلغ برايم غيرممكن است.
پي‌نوشت:
- براي تامين پول مورد نياز براي خريد نفت كوره‌ي حمام، نرخ آب‌بها از پانصد تومان براي هر نفر، به هزار تومان افزايش يافت 13/12/1389