Translate

۱۰/۰۶/۱۳۹۲

بیمه بیکاری و اجرای دقیق قوانین

  خداداد بیمه بیکاری نگرفته است. دستانش می لرزد. از مردان قوی روستا بود اما سن اش از 55 سال گذشته است. از کار اخراج شده. شبها نگهبانی می داد و روزها کار می کرد و تنها مزد نگهبانی می گرفت. اخراج شد. یک میلیون حق اخراجی اش را اداره کار تعیین کرد و برای بیمه بیکاری به سازمان تامین اجتماعی معرفی شد. 
  سازمان قوانین دقیق و سختی دارد. به خاطر اینکه قبل از اخراج بایستی یکسال را در آخرین کارگاه کار می کرد و بعد اخراج می شد بیمه بیکاری به او تعلق نگرفت. تقصیر کسی هم نیست. قانون باید رعایت شود نمی شود که قانون را شکست. آقا خداداد تنها 11 ماه و سه روز در آخرین کارگاه کار کرده و قبل از اینکه 12 ماه بشود اخراج شده است و حالا هم که قرار نیست به خاطر یک نفر قانون شکسته شود. اصلا قانون خم هم نمی شود چه برسد به شکستن.
  من باور نمی کنم که در سازمان تامین اجتماعی هدیه به کسی بدهند و تازه اگر هم بدهند لابد حق مسلماشان است و این یک رویه معمولی است. در سازمان بن کالا هم الکی به کسی نمی دهند چه برسد به شرکت و ... آن هم 137 تا ؟ 
  خداداد دستانش می لزرد و دیگر نمی تواند مثل قدیمها کار کند چشم اش را هم عمل کرده اما اگر از حق نگذریم آقا بابک واقعا خوش تیب است.
  تامین اجتماعی حاضر نشده است به خداداد که بیش از 35 سال کار کرده بیمه بیکاری بدهد. مملکت شهر هرت که نیست قانون دارد و این قانون هم اگر بنا باشد به خاطر یک نفر شکسته شود که دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود چه برسد به ساخت برج ایران زمین؟
  من اطمینان دارم این سازمان که تنها به خاطر بیست و چند روز کسری کار در آخرین کارگاه خداداد را از بیمه بیکاری محروم می کند قانونمندترین سازمان از ابتدای تاریخ تا الان است.
   در کتاب ایران بین دو انقلاب نوشته -یرواند آبراهامیان - خواندم : قانون بیمه بیکاری در زمان نخست وزیری قوام - با فشار حزب توده -تصویب شد و تا آن زمان این قانون توسعه یافته ترین قانون در دفاع از جامعه کارگری در خاورمیانه بود. البته در مقابل در کتاب تاریخ راهنمایی یا دبیرستان می خواندم که قوام وطن فروش . خاین و عامل انگلیس بوده.
  البته من هم که حافظه درست و حسابی که ندارم و تازه چشمانم هم کمی کم سو شده شاید هم خسته م باید کمی استراحت کنم. خداداد هم خسته است و دستان قوی اش میلرزد.

۹/۲۹/۱۳۹۲

به یک دانشجوی دکترا با گرایش محیط زیست نیازمندیم

      زباله های بخش مرکزی شهرستان بهار با 22 روستا و جمعیتی حدود و 25 هزار نفر، توسط شرکت تعاونی دهیاران بخش مرکزی جمع آوری می شود. زباله ها به همان شیوه معمول سراسر کشور، در زمینی دور از چشم عموم تل انبار شده و هر چند وقت یکبار دفن می شود. به لحاط اینکه این کار به تازگی آغاز شده است و هنوز دامنه تخریب قابل کنترل است برآنیم تا طرحی جامع جهت دفع زباله دراندازیم که در پایان اجرای آن بیشتر حجم زباله ها تفکیک شده و به چرخه صنعت و کشاورزی بازگردند.
     برای این کار به یک نفر آدم علمی که دل در گرو محیط زیست داشته باشد نیاز داریم. دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و دکترای محیط زیست، گزینه های مطلوب هستند که در صورت تمایل به این همکاری می توانند روی تامین هزینه های تحصیل تا تکمیل طرح از جانب تعاونی مذکور حساب کرده و  در صورت اجرای موفقیت آمیز طرح به همکاری با تعاونی ادامه دهند.
  از همه دوستانی که این مطلب را می خوانند تقاضای انتشار دارم.
  آدرس ایمیل من هم هست  qobadyari در جیمیل
      عضو شورای بخش مرکزی شهرستان بهار

۹/۱۷/۱۳۹۲

میرزا نجات - معلم مکتب خانه تاج آباد -

  میرزا نجات آخرین معلم مکتبخانه تاج اباد است که قبل از - سال 1343 - دایر شدن مدرسه اتحاد در روستا  مشغول سوادآموزی به مردان ده بود و سواد آموزی برای زنان باب نبوده.
میرزا نجات می گوید چون خودش کارنامه نداشته 
نمی توانسته کارنامه به دانش آموزانش بدهد .
 به جای دستمزد هم نان یا سوخت می گرفته.
  اوایل کسی به کارش باور نداشت اما به مرور
و با آموختن سواد از طریق قرآن و دیوان حافظ موفق
و تعداد 50 نفر از اهالی روستا را باسواد کرد.
  الفبا را از روی حروف ابجد آموخته بود و همان را
 آموزش می داد. ریاضی را هم در چهار عمل اصلی
- منها، به اضافه ، ضرب و تقسیم - درس می داد.
 میرزا نجات اکنون 76 ساله است.