Translate

۱۱/۰۳/۱۳۹۲

نامها بخشی از هویت اند

     قدمت روستای تاج آباد را بیش از چهارصد سال تخمین می زنند و کمتر از بیست سال است که نامش به رسول آباد تغییر داده شده، اما اهالی روستا حاضر به پذیرش آن نیستند، در دولت قبلی مصوبه شورای روستا به وزارت کشور ارسال شد اما پذیرفته نشد، در حالی که نه نام شهید است، نه نام امامزاده و نه حتی نام فرد معروفی، اما دولت حاضر به بازگرداندن نام واقعی روستا نبود. شرکت تعاون روستایی ، تابلو خانه بهداشت، نام روستا در تمام نقشه های قدیمی و کاروانسرای روستا که ثبت آثار ملی است به نام تاج آباد است اما مجبوریم در مکاتبات رسمی بنویسیم رسول آباد .
  به امید شکل گیری پایه های عقلانیت در حاکمیت کشور، مصوبه بازگرداندن نام روستا را به دولت یازدهم ارسال کردیم - که هنوز بعد از گدشت چند ماه پاسخی دریافت نکرده ایم - تا شاید تدبیرشان شامل حال نام روستای ما شود.
  و این سوال بی پاسخی است که چرا نسبت به نام خلیج فارس حساسیم و پتیشن امضا می کنیم و نامه به سازمان ملل می نویسم و از گوگل قهر می کنیم که چرا نام خلیج فارس را گاهی اوقات تغییر می دهند اما خودمان بدون هیچ توجیهی و بر خلاف خواست ساکنین روستا نام روستای تاج آباد را تغییر می دهیم؟

۱۱/۰۲/۱۳۹۲

اطلاع رسانی شیوع بیماری تب مالت و هاری و راههای کنترل آن

  جلسه ای با حضور دکتر خانواده مرکز درمانی دهستان آبرومند در زمینه اطلاع رسانی بیماری های مشترک انسان و دام در مسجد روستا برگزار شد و یکی از کارشناسان بهداشت و درمان شهرستان هم حضور داشتند، تعداد 70 نفر از دامداران روستا نیز دعوت ما را پذیرفتند و در جلسه حاضر شدند، این جلسه با تلاش بهورزهای روستا تشکیل شد و علت این تصمیم هم تعداد بالای تلفات دام های روستا در سال جاری بود.
  تابستان امسال تعداد زیادی از دامهای روستا تلف شد، به طور میانگین از هر ده راس دام یک دامدار تاج آبادی دو راس در اثر بیماری تب مالت و طاعون دامی از بین رفت، دامداران روستا از نوع بیماری، خدمات دامپزشکی و روش های مقابله هم بی اطلاع بودند تا اینکه با پی گیری، یکی از دانشجوهای روستا که در رشته دامپزشکی دانشگاه بوعلی در حال درس خاندن است، دامپزشکی هم به تکاپو افتاد و برای علاج دست به کار شد، البته این دست به کار شدن به این آسانی نبود، با پی گیری های مصرانه دانشجوی تاج آبادی، اطلاع از خدمات رایگان اداره دامپزشکی به دامها که در سالهای گذشته تنها به صورت موردی و آن هم به صورت بسیار محدود انجام می گرفته و نیز فشار به اداره دامپزشکی شهرستان، اداره مجبور به این کار شد که ایکاش نمی شد.
   این بیماری همچنان می تازد و در ماههای اخیر میزان سقط جنین دامها بسیار زیاد شده به طوری که تنها یکی از دامدارن در طول دو ماه بیش از سی بره اش سقط شده.
  یکی از دامداران حاضر در جلسه می گفت: علت اصلی این سقط ها به خاطر واکسن هایی است که اداره دامپزشکی تزریق کرده، این واکسنهای تب مالت ساخت ایران است و به جای عامل ضعیف شده بیماری، همان عامل بیماری را تزریق کرده اند و اگر به دامهای باردار تزریق نمی شد سال بعد می توانستند از دامهای واکسینه شده پادتن تب مالت تهیه کنند اما شرکت واکسن سازی رازی زمانی که به علت تحریم نمی توانست واکسن تب مالت را خریداری کند، در اقدامی خودجوش دست به ساخت واکسن زد که به جای تهیه پادتن یا عامل تضعیف شده عین عامل بیماری زا را به دامها تزریق کرد.
  زمانی هم که دامداران زیان دیده برای چاره جویی به اداره دامپزشکی مراجعه کرده بودند، از طرف پرسنل با این اخطار روبرو شده بودند که همه دامهایتان بایستی نابود شود و دامدار هم از گزارش تلفات بعدی منصرف می شد.
    من پیشنهاد دادم که اگر دامداران روستا برای حفاظت از سلامتی دامهایشان به امید اداره دامپزشکی - به عنوان نهاد متولی سلامت دام - باشند باز هم شاهد این خسارت ها خاهند بود و به جای آن خودشان دست به کار شوند و با استخدام یک دامپزشک کار مراقبت از سلامتی دام هایشان را انجام دهند که از قدیم تاج آبادیها گفته اند: -(( یارعلی وه آو هاور ناود)) - 
  ادامه دارد




۱۰/۱۶/۱۳۹۲

اتلاف حیوانات ناقل بیماری

 روستای تاج آباد یکی از روستاهای استان همدان است که بیشترین آمار سگ گزیدگی را دارد. مردم روستا علاقه ی خاصی به نگهداری سگ دارند. بعضی خانه ها تا 7 قلاده هم نگهداری می کنند, مهارشان هم نمی کنند, آزادانه در روستا می گردند , صبح که بچه ها مدرسه می روند گاهی اوقات مانع حرکتشان می شوند. خانمهایی که به نانوایی می روند حتما بایستی به سگهای مسیر نان بدهند تا بتوانند به راهشان ادامه دهند. در هر 15 روز هم یک مورد سگ گزیدگی اتفاق می افتد. 
   بهورز روستا از کمیابی داروهای ضد هاری می گفت و اینکه تهیه آنها برای شبکه بهداشت چقدر دشوار است و گاهی پیش می اید فردی که توسط سگ گزیده شده تا چند هفته بایستی در نوبت بماند تا داروی لازم تهیه شود.
  هفته پیش احمد خیلی عصبانی بود. زنگ زد و گفت که از دست سگهای همسایه اش عاجز شده. 
 دیروز مهندس 1  می گفت : سر و صدای سگ های همسایه هم واقعا آسایش مان را گرفته است.
  با شکاربان قرارداد بستیم تا در ازای مبلغ 15 هزار تومان برای تلف کردن و جمع آوری جسد سگ ها را کم کند. از یک هفته پیش هم با بلندگو اعلام کردیم : هر سگ رها در کوچه اتلاف خواهد شد. 
  40 قلاده تلف شد. 
  مهندس می گفت: نمود کارتان در کوچه های روستا نمایان است اما کافی نیست.
  در این ماجرا سگ پاکوتاه مامه جوان هم تلف شد. زنگ زد، عصبانی بود، گفت : کی این کار را دستور داده؟ می خواست از کسی نام ببرم تا عصبانیتش را فریاد کند. عصبانی بود و غمگین واقعا ناراحت شدم.
  خواهرم همسایه مامه جوان است. عمل کرده. رفتم عیادتش . او هم از تلف شدن سگ پاکوتاه غمگین بود.
  با خانم دهیار رفتم پیش مامه جوان. عذر خواهی کردم و گفتم که کمی او هم مقصر بود. یک هفته اعلام کردیم سگ رها در کوچه ولگرد محسوب شده و تلف می شوند اما حق داری فریاد بزنی . ایشان هم بخشیدند ولی گفت که همه اعضای خانواده غمگین اند.
 من هم غمگین بودم.
  از آقای نشاط پرسیدم چگونه می شود برای نگهداری از این حیوانات مکانی دایر کرد و آیا در کشور همچین مکانی وجود دارد؟
  گفت : در کرج همچین مکانی هست و لازم است به ایشان یادآوری کنم تا شاید برای ایجاد چنین مکانی راهنمایی ام کند.
  برای پاکوتاه غمگین ام .


  1 از دوستان شریف و همراه در فعالیتهای اجتماعی روستاست با علاقه مندی های مانند : فلسفه، دین پژوهی، علوم تربیتی و جامعه شناسی. اهل مطالعه و بسیار آرام که به لحاظ تفاوت در رفتار و سبک زندگی اش مهندس نام گرفته .

دومین جلسه مشاوران شورا روستا

  دومین جلسه شورای مشورتی تاج آباد برگزار شد.
  سعی کردم در این جلسه تنها بر مبنای پیشنهادات حاضرین جلسه را پیش ببرم اما از استقبال کم گله مند بودم.
 تعداد مدعوین 85 نفر 
 تعداد حاضرین 25 نفر
سه نفر از اعضای شورا هم جزو غایبین بودند.
 سعی کردم بر اساس آموخته هایی که از کارگاه آموزش مشارکت محلی آموخته بودم جلسه را کارگاهی برگزار کنم. این کارگاه توسط خانم پاکزادمنش و آقای نوری نشاط به مدت دو روز در تهران برگزار شد و من و هاجر نیز دعوت بودیم. از حاضرین در جلسه خواستم تا افق ده ساله روستا را پیش بینی کنند و بگویند در ده سال آینده روستا را چگونه تجسم می کنند.
تمام پیشنهادها را نوشتم تا به کمک باقی اعضای شورا و دهیار بر اساس آن برنامه ریزی کنیم.به زودی گزارش مفصل آنرا خواهم نوشت.

    یکی از جوانهای حاضر در جلسه در انتقاد از شیوه نمک پاشی انجام گرفته در روستا؛ وقت زیادی را گرفت و مرتب بر خواسته خود هم اصرار داشت تا جایی که باقی حاضرین مجبور شدند - به صورت مسالمت جویانه ای - او را ساکت کنند.
  به هر حال کیف جلسه قبلی را نداشت نه کیف اش را و نه کیفیت اش را
 آقای نشاط می گفت این گونه جلسات اگر قرار است کارگاهی برگزار شود بایستی کمتر از 15 نفر باشد.